به گزارش خبرافلاک ، شهید علی مردان آزادبخت هشتم اسفند ۱۳۴۰، در روستای سه آسیابه از توابع شهرستان کوهدشت به دنیا آمد. سال ۱۳۶۳ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. پدرش امید علی نام داشت و چهره متین و دوست داشتنی داشت. وی با شغل کشاورزی و آوردن روزی پاک و طیب برای اهل خانواده چنان تأثیر شگرفی در تربیت خانواده گذاشته بود او هم توفیق یافت بهعنوان پدر شهید جایگاه خود را در عالم ملکوت باز نماید و همیشه به او افتخار نمایند.
گرچه تحصیلات کلاسیک خود را بهخاطر انجام تکلیف الهی به پایان نرسانده بود و تا پایان دوران متوسطه بیشتر ادامه نداد، امام بهخاطر حس وظیفه شناسی بسیار بالایی که داشت بهعنوان پاسدار خود را در کنار همسنگران مجاهد الهی قرار داد و از نظر معارف علوم اسلامی به عالیترین مرتبه درجه معرفت الهی رسانید، به طوریکه ره ۱۰۰ ساله را یک شبه طی و در عالم ملکوت سیر مینمود.
این شهید گرانقدر در دوم اردیبهشت ۱۳۶۶، با سمت فرمانده گردان در شلمچه عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به خیل همسنگران شهید پیوست و خود را جاودانه ساخت. مزار وی در گلزار شهدای شهرستان کوهدشت واقع است
وصیتنامه شهید علی مردان آزادبخت
و قاتلوا هم حتی لا تکون فتنه
گواهی میدهم که خدا یکی است و محمد پیامبر او است وقرآن کتاب خدا و معجزه پیامبر است…
وصیت من وصیتنامه تمام شهدا است که هر کدام به نحوی برای پیروزی دین خدا و اسلام به شهادت رسیدهاند از امام خمینی پیروی کنید و دستورات او را یک به یک انجام دهید و مقلد امام باشید و از او پیروی کنید و امام را تنها نگذارید.
ان شاءالله که راه کربلا باز میشود و همه ان شاءالله به زیارت کربلا برویم و اما اگر راه کربلا باز شد و اگر ما هم در میانتان نبودیم به جای شهیدان همه بگوئید یا حسین.
بگوئید ای حسین این شهیدان اگر آن زمان در کربلا نبودند که به یاریت بیایند اکنون با اندک زمانی فاصله به سوی تو آمدهاند تا قیام و انقلاب تو را شور بخشند و تداوم دهند و اینک سحرگاهان فرا رسیده است و ما آمدهایم تا لاله خونها را بچشیم و باز مطلبی دارم کوله پشتی حمید سوری پیش من است و او هم وصیت کرده است که اگر ما به کربلا رسیدیم کوله او را به کربلا ببریم و بگوئیم ای حسین حمید رزمندهای بود که برای رسیدن به کربلای تو از جان خود گذشت و در این راه خنجر خصمانه دشمن را پذیرفت و به شهادت رسید.
اینک این کوله آن ره منزل جوست و اگر بنده نیز در بین راه کربلا به شهادت رسیدم کولهام را با کوله حمید به کربلا ببرید و همین مطالب را نیز برای من بگوئید.
اما پدر و مادر شما به راه رشد و شکوفایی من دریغ نکردید و زندگیتان را در پای این نهال گذاشتید و مرا به این جا رساندید ولی من نتوانستم آن چنان که باید و شاید جوابگوی زحمات شما را به یاد داشته و هم ضرورت وجود در جبهه را که طبق دستورات ائمه حضور در جبهه را اولویت دادم و در نظر داشتم زحمات شما را جبران نمایم. از اینکه نتوانستم خدمتگزاری شما باشم من را ببخشید و شهادت مرا لیاقت و نعمتی از طرف خدا بدانید که به شما داده است و توفیق در صف حسینیان را برای من طالب باشید.
اگر جنازهام به دستتان رسید در بهشت زهرا زیر پای محمود و کنار حمید دفن نمائید و اگر جنازهام به دستتان نرسید بدانید که من در صحراهای جنوب و غرب کشور و در بیابانها همرزم دارم و در پیش آنها هستم.
و اما همسر عزیزم امید است که حالت خوب باشد و هیچگونه نگرانی و ناراحتی نداشته باشی. از شما نیز میخواهم که مقاوم و استوار در برابر مشکلات ایستادگی کنی و ناراحتی به خود راه ندهی چون که من راضی به رضای خدا هستم و تو نیز اگر مرا میخواهی تو نیز باید راضی به رضای خدا باشی و هر موقعی که مورد فشار قرار گرفتی به خدا پناه ببر و بسیار ذکر خدا را کن و ذکر فاطمه را زیاد کن و هر موقع مورد فشار قرار گرفتی نماز بخوان و در برابر گرفتاریها به خدا پناه ببر و صبور باش که قرآن کریم فرمود: ان الله مع الصابرین صبور باش که خدا با صابرین است.
بیش از هر چیز توکل بر خدا کن. من خانواده تو را میشناسم که صبرشان تا چه اندازه است. تو از نسل آن خانواده هستی و میخواهم که صبورتر باشی انشاءالله تو را فراموش نمیکنم تو نیز نماز بخوان و هر چه بیشتر سعی کن قرائت نمازت صحیح باشد و نماز قضا دارم برایم تو نیز نماز بخوان. قرآن نیز زیاد بخوانید روحم تازه شود. برادرانم را درس قرآن یاد بدهید تا برایم بخوانند و از آنها میخواهم که از خط امام و اسلام جدا نشوید و محکم و پوینده راه امام و شهدا باشید. در ضمن مرا با لباس فرم سپاه دفن کنید اگر کسی حقی به گردن من دارد ببخشد و مرا حلال کند و من نیز اگر حقی پیش کسی دارم حلال می کنم.
انتهای پیام/
- منبع خبر : سفیر افلاک
Friday, 24 March , 2023